۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

دو سوال دو پاسخ

به نام خدا
یکی بود یکی نبود، در دوران نه چندان دور اصلاحات گروهی به اصلاح روشن فکر بسیاری از پست های کلیدی کشور را به دست گرفتند رئیس جمهور خوش تیپشان (البته برای ما تفاوتی ندارد او رئیس جمهور همه ملت بود) شعارهای جوان پسند و زیبا سر می داد و از طرف دیگر تئوریسین ها و نویسندگانشان با وقاهت تمام هر کس را که می خواستند تخریب و ترور شخصیت می کردند. در روزنامه هاشان کاریکاتور تمساح می کشیدند و می گفتند این آیت اله مصباح است در مقاله ها و بعد کتابشان آقای هاشمی را در حد یک قاتل خونخوار پایین می آوردند(بگذریم که این روزها برعکس شده).
اما ناگهان اتفاقی افتاد...
ادب مرد به ز دولت اوست.
ادب! متانت!
معمولا اگر جوانی را که کمی افکار اصلاحاتی در سر دارد و برای اینکه نشان دهد بزرگ شده و سیاسی حرف می زند را ببینید اولین کاری که می کند این است که به آیت اله مصباح توهین می کند درحالی که اگر فقط اسم موسسه ای که ایشان اداره می کنند را نیز از او بپرسی نمی داند. ای کاش این جوانانی که امروز دستمال سبز به دست گرفته اند گذشته اصلاحات را مرور کوچکی می کردند.
برای اینکه هم به دو سوال پاسخ داده باشیم و هم با روش آیت اله مصباح یزدی آشنا شویم مطالبی را از کتابی که جمع آوری پرسش و پاسخ دانشجویان از ایشان بود را خدمت شما تقدیم می کنم.

اگر زمانی مقبولیت عامه حاکمیت ولی فقیه از دست برود وظیفه حاکم اسلامی چیست؟

از دیدگاه اعتقای ما (( مقبولیت )) با (( مشروعیت )) تلازمی ندارد، یعنی ((مشروعیت)) ولایت فقیه ، که ادامه ولایت معصومان (ع) است ، منوط به (( مقبولیت )) آن نیست، و (( مقبولیت )) فقط به حکومت دینی عینیت می بخشد ، زیرا حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش را ندارد.
براین اساس مختصرا باید گفت : اگر مقبولیت حاکمیت ولی فقیه از دست برود، مشروعیتش از دست نمی رود ، بلکه تحقق حاکمیت و پیاده شدن آن با مشکل مواجه می گردد.
پیش از پرداختن به جواب تفصیلی با ید گفت : فرض مطرح شده در سوال ، در زمان ما واقع نشده است و آنچه در نوشته ها و سخنان دگراندیشان برون مرزی یا مقلدان آنها- مبنی بر عدم مقبولیت نظام اسلامی در میان مردم- ادعا می شود فقط برای ایجاد جو کاذب است.
در زمان حیات امام راحل بارها از سوی مخالفان جمهوری اسلامی تبلیغ می شد مردم ایران به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ و محاصره اقتصادی ، از جمهوری اسلامی بریده اند ، ولی ما شاهد بودیم در همان اوضاع مردم به طور گسترده در صحنه حاضر می شدند و از هیچ فدا کاری دریغ نمی کردند.پس از رحلت امام جریان اجتماعی همان شکل و جهت را حفظ کرده، از این رو پشتیبانی مردم از نظام و رهبری آن محفوظ است. پس برسی این فرض و پاسخ گفتن به آن به معنای عدم مقبولیت نظام اسلامی و رهبری آن از سوی مردم نیست.

احتمال عدم مقبولیت نظام اسلامی از سوی مردم ، به دو صورت متصور است:

اول: مردم به هیچ وجه روی حکومت دینی را نپذیرند؛ دراین صورت اگر فرض کنیم امام معصوم یا فقیه دارای شرایط حاکمیت ، در جامعه باشد ، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاکم و والی است ، ولی حکومت دینی تحقق نخواهد یافت ، زیرا شرط تحقق حکومت دینی پذیرش مردم است. نمونه بسیار روشن این فرض، 25 سال خانه نشینی حضرت علی (ع) است. ایشان از سوی خدا به ولایت منصوب شده بودند، ولی حاکمیت بالفعل نداشتند، زیرا مردم با آن حضرت بیعت نکردند.

دوم: این است که حاکمیت شخصی که دارای حق حاکمیت شرعی است به فعلیت رسیده باشد؛ ولی پس از مدتی عده ای به مخالفت با او برخیزند.

این فرض خود دو حالت دارد:

یکی اینکه مخالفان گروه کمی هستند و قصد براندازی حکومت شرعی را که اکثریت مردم پشتیبان آن هستند - دارند؛ شکی نیست در این حال ، حاکم شرعی موظف است با مخالفان مقابله و آنان را به اطاعت از حکومت شرعی وادار کند. نمونه روشن این مورد برخورد خونین حضرت امیر(ع) با اصحاب جمل، صفین، نهروان و غیره بود و در زمان کنونی برخورد جمهوری اسلامی با منافقان و گروه های الحادی محارب از همین گونه است، زیرا روا نیست حاکم شرعی با مسامحه و تساهل راه را برای عده ای که به سبب امیال شیطانی قصد براندازی حکومت حق و مورد قبول اکثر مردم را دارند ، باز بگذارد.

صورت دوم- ازاین فرض- این است که بعد از تشکیل حکومت شرعی مورد پذیرش مردم ، اکثریت قاطع آنها مخالفت کنند؛ مثلا بگویند : ما حکومت دینی را نمی خواهیم. با توجه به جواب اجمالی پیش باید گفت : در این حال، حاکم شرعی ، هنوز شرعا حاکم است، ولی از دست دادن مقبولیت خویش ، قدرت اعمال حاکمیت مشروعش را از دست می دهد.

تنها در صورتی مشروعیت حکومت دینی از دست می رود که او یکی از شرایط لازم حاکمیت شرعی را از دست بدهد ، ولی در غیر این صورت مشروعیتش باقی است.

شاید بتوان دوران امامت امام حسن مجتبی (ع) و درگیری ایشان با معاویه و فرار سران شپاه آن حضرت به اوردوگاه معاویه را نمونه ای از فرض اخیر دانست تاریخ نشان داد حضرت به علت پیروی نکردن مردم از ایشان عملا حاکمیتی نداشتند و مجبور به پذیرش صلح تحمیلی شدند ، ولی مردم هم مکافات این بد عهدی و پیمان شکنی خود را دیدند و کسانی بر آنان مسلط شدند که دین و دنیاس آنها را تباه کردند.

نکته : فرض کنیم صورت دوم اتفاق بیوفتد، نوع حکومت جایگزین چیست؟ حاکمیت لیبرال، لیبرال دموکرات، سوسیال، سوسیال دموکرات، منافقین با آن افکار کهنه ، سلطنت مشروطه (در این دنیای مدرن با این همه مدل حکومت مدرن انصافا سلطنت طلبی هم برای خود نوبری است) پس چه؟ من تصور می کنم در آن حالت که هر گروهی ادعای سهم از حکومت دارد چگونه می توان بر هرج و مرج سیاسی غلبه کرد؟ آیا درگیری بیشتر می شود یا کمتر؟ ایران ضعیف می شود یا قوی؟ نفوذپذیری ایران از طرف بیگانگان کم می شود یا زیاد؟ آیا می شود استقلال کشور را حفظ کرد؟ مردم متدین چه می شوند؟

آیا می توان از ولی فقیه انتقاد کرد؟

براساس اعتقادات دینی ما فقط - پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوم اند. از این رو هیچ کس ادعا نمی کند احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولی فقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پی ببرند. از این رو میتوان از ولی فقیه انتقاد کرد. ما نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شماریم ، بلکه بر اساس تعالیم دینی معتقدیم یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای اوست. این حق تحت عنوان (( النصیحه لا ئمه المسلمین )) تبیین شده است. نصیحت در این عبارت به معنای پند و اندرز نیست ، بلکه دلسوزی و خیر خواهی برای رهبران اسلامی است؛ بنا بر این نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است ، بلکه واجب شرعی مسلمانان است، و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام آن شود.

البته این روز ها قبل از اینکه نامه انتقادآمیز از رهبری به دست خود ایشان برسد به دست سایت ها و روزنامه ها و شبکه هایی چون بی بی سی و صدای آمریکا(سیا) می رسد که خود نشانه ای از ناحق بودن این به اصطلاح انتقادات است.
این منطق روشن تفکر امام و انقلاب است، به همین سادگی.

۱۸ نظر:

  1. لازم نیست بگویم شما در فرض دوم نهایتا موضع خودتان را روشن نمی کنید. این هم که چه چیزی باید جایگزین رژیم اسلامی بشود و نگرانی از جایگزین آن دلیلی برای حفظ رژیمی که مورد علاقه مردم نیست آن هم به هر قیمتی نمیشود. وقتی اکثریتی مخالف یک نظام هستند حتما جایگزین آنرا هم در نظر گرفته اند و در نهایت نظر اکثریت تعیین کننده خواهد بود. در زمان انقلاب هم گروههایی با نظرات بسیار متفاوت از کمونیست تا لیبرالیست و مسلمان در انقلاب شرکت داشتند و نظر اکثریت غالب شد.
    در مورد انتقاد از ولی فقیه هم دیدیم بر سر احمد زیدآبادی و یا امیدرضا میرصیافی چه آمد. پخش یک انتقاد در رسانه های خارجی هم به خودی خود عیبی نیست و به هر حال رسانه ها خبر رسانی می کنند. چه بهتر که هر انتقادی آشکار باشد تا مردم سره از ناسره را راحت تر تشخیص دهند. این جوری راه منتقدان نااهل که مظلوم نمایی می کنند هم بسته می شود.

    پاسخحذف
  2. به نام سلام
    درود بر محصل

    بهره ها بردیم جانا

    چون یک مقدار بحث فنی و همچنین دارای چند صنعت ادبی و تشابه واژگان بود ممکنه باز بعضی ها! رو به خلط مبحث ، اشتباه و در نهایت توهم دچار کنه! در حالی که نص صریح و اظهر من الشمسی رو مطرح کردید.

    خداقوت مرد

    پاسخحذف
  3. سلام
    سیاوش جان
    اون قسمت های آبی رو خودم اضافه کرده بودم فکر کنم از لحنش معلوم بود.
    خواستم اول شما با تئوری آشنا بشید که بله در حوزه فکر و اندیشه یا همون انژکتور که تو پست قبلی بود مشکلی نیست.

    واقعا هنوز شما فکر می کنید که اکثریت هستید؟!!!!!
    بابا دمت گرم شما حتی چیزی که با چشم خودت می بینی قبول نداری؟؟؟
    http://iusnews.ir/news/41-3/4655-1388-09-16-12-22-28.html
    یعنی تمام مردم روستا ها و شهرستان ها ۱۰۰٪ مخالف جمهوری اسلامی هستند؟!!! یا اصلا مشکل اینجاست که شما آنها را انسان محسوب نکرده و در معادلات خود قرار نمی دهید.
    مرد باش و قبول کن که هنوز حالت دوم رخ نداده.

    آن دو نفر که شما نام بردید هم احتمالا از آن دسته از انتقاداتی که گفته بودم کرده بودند و گرنه این طور ها هم که شما مظلوم نمایی می کنید نیستند.

    در کل این را هم بگویم که هنوز آیت الله مصباح بد است چون چیزهایی می گوید که با نظر ما مخالف است و رد کردنش هم نیاز به زحمت دارد.

    پاسخحذف
  4. خیلی جالب جواب دادید
    "آن دو نفر که شما نام بردید هم احتمالا از آن دسته از انتقاداتی که گفته بودم کرده بودند و گرنه این طور ها هم که شما مظلوم نمایی می کنید نیستند"
    دوست عزیز یکی از این دونفر جنازه اش را چند روز قبل از عید تحویل خانواده اش دادند و یکی دیگر به 5 سال زندان به همراه محرومیت مادام العمر از کار مطبوعاتی محکوم شده!!!
    حداقل متن نامه انتقادی آقای زیدآبادی هم در دسترس همگان هستش.
    شما مرد باشید و قبول کنید کسی از رهبر نمی تواند انتقاد کند بدون اینکه انگی بخورد و یا مشکلی برایش پیش بیاید. من اصلا تعجب می کنم چرا شما سعی دارید موضوع به این واضحی را انکار کنید.
    در مورد حالت دوم هر چند بنده قصد نداشتم اکثریت بودن را ثابت کنم و فقط گفتم شما موضع خودتان را معلوم نکردید ولی اگر شما در اقلیت نبودید اصولا نیازی احساس نمی کردید که سعی کنید به مردم جواب دهید. همچنین نیازی به این همه نیروی انتظامی در خیابان شامل لباس شخصی و نظامی نداشتید و لازم نداشتید روز 16 آذر یک پارچه به آن بزرگی مقابل در دانشگاه تهران بکشید و نیازی نداشتید اینهمه آدم دستگیر کنید و دوستان شما هر روز برای ندا آقا سلطان یک داستان جدید ببافند و (بگم؟ بگم؟)
    در مورد آقای مصباح هم اتفاقا جواب دادن به ایشان بسیار ساده است و ایشان باید معلوم کند همان مشروعیت مورد ادعای ایشان از کجا کسب می شود؟

    پاسخحذف
  5. در ضمن بنده در وبلاگ این جناب شمع سوخته سوالی خطاب به شما پرسیده بودم که ایشان لطف کردند و کامنت بنده را تایید نکردند.
    در مورد توضیحی که برای "داماد لرستان و ..." داده بودید لینک شما مربوط به یک مصاحبه قبل از انتخابات می شد و من هر چه گشتم نتوانستم به غیر از وبلاگها و رسانه های دوستان شما اثر دیگری از این مصاحبه خانم رهنورد با بی بی سی پیدا کنم و ممنون می شوم اگر دسترسی به لینک این مصاحبه با بی بی سی را دارید در اختیار من هم بگذارید.
    البته نمی دانم چه حرف بدی در این سوال بود که آقای شمع سوخته کامنت بنده را تایید نکردند.
    احتمالا ایشان هم متوجه شده بودند این خبر ساخته رسانه های همفکران ایشان است و نمایش کامنت مرا به صلاح ندیدند.
    راستی شنیده ام خانم رهنورد هم به چشم خودش اسپری فلفل پاشیده و خودش را کتک زده!!!

    پاسخحذف
  6. مطلبی در بی بی سی دیدم حیفم آمد نشانت ندهم. البته ربطی به بحثهای ما ندارد و انتظار هم ندارم جوابی بدهی و خدای ناکرده قصد طعنه زدن یا محکوم کردن شما را هم ندارم. فقط گفتم جالب است و پیش خودت فکر کن چه چیزی را به یادت می آورد
    مطلب این است:
    ___________________________________________
    یعقوب نئیمان، وزیر دادگستری اسرائیل خواهان آن شده که قوانین دینی جایگزین قوانین عرفی در این کشور شوند.
    آقای نئیمان گفته است میراث نیاکان اسرائیلی ها باید حفظ شود و قوانین تورات باید برای شهروندان اسرائیل لازم الاجرا شود.
    او پیشتر در جمع خاخام ها و قضات مذهبی گفته بود که باید قدم به قدم قوانین تورات را برای شهروندان اجرا کرد.
    وزیر دادگستری اسرائیل گفته است که تورات راه حل های کاملی برای تمام سئوالات ما دارد.
    _________________________________________
    البته شباهت احکام دین یهود به بعضی احکام اسلامی هم حیرت انگیز است.
    باز هم می گویم اصلا منظور خاصی از این کامنت ندارم و انتظار هم ندارم تاییدش کنی. فقط دوست داشتم شما هم ببینی
    این هم لینکش:
    http://www.bbc.co.uk/persian/world/2009/12/091208_an_israel_jewish_law.shtml

    پاسخحذف
  7. سلام
    کسب مشروعیت بر اساس یک قانون عقلی بسیار بسیار ساده است و آن هم اصل تنزل تدریجی وقتی در یک سازمان مدیر نیست معاون او زمام امور را در دست می گیرد. حق حاکمیت در درجه اول فقط برای خداست بعد برای نبی و امام و در زمان غیبت به دست فقیه عادل زمان است البته با محدودیت نسبت به مراتب قبل.

    "..لینک شما مربوط به یک مصاحبه قبل از انتخابات می شد.."
    به نظر شما همین کافی نبود که شما عمق فاجعه را درک کنید. چشم ، هر زمان مقدور بود بیشتر جستجو می کنم.

    در مورد نظر آخر هم از شما تشکر می کنم.

    پاسخحذف
  8. محصل عزیز
    اصل تنزل تدریجی به این روش که گفتید درست است ولی سوال این است که چه کسی مثلا جایگزین امام زمان را تعیین کرده. برای مثال به غیر از ایران در کشورهای دیگر هم شیعه و علمای شیعه داریم. آیا این جایگزین از غیر از ایران هم انتخاب شده. البته شاید بگویید در داستان ۶۱ زعیم بعضی ایرانی نبودند ولی در حال حاظر در پروسه ای که که به انتخاب یا به عقیده گروهی کشف رهبری انجامیده ملاحضات فرامنطقه ای هم بوده؟ آیا در مجلس خبرگان غیر ایرانی هم داریم؟
    و صد البته این سوال که ما به چه دلیل افراد حاظر را معاون و یا ادامه حکومت معصومین می دانیم و از کجا اطمینان داریم در طی بیش از ۱۰۰۰ سال و حکومتهای مختلف این مجموعه ارتباطش با معصومین حفظ شده؟
    در واقع باید ببینیم چگونه ثابت می کنیم این سلسله پیوسته بوده؟

    پاسخحذف
  9. سلام عزیز.
    خیلی از مطالبی که گذاشته بودید لذت بردم.
    و البته خیلی مشتاقم که با شما تبادل لینک کنم.
    چرا منم از حامیان دکتر هستم. و از مطالب شما بسیار لذت بردم.

    با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما

    پاسخحذف
  10. فکر کنم جوابی که برای شما نوشته بودم برای شما ارسال نشد.
    در مورد کسب مشروعیت بر اساس تنزل تدریجی مشکل همین جاست که این تنزل تدریجی چگونه ثابت می شود. پس از طی دوره ای بیش از ۱۰۰۰ سال و ظهور حکومتهای مختلف و این که ایران از زمان صفوی شیعه شده. مخصوصا که امروز تمام تشکیلات خبرگان و رهبری ما مربوط به داخل ایران است و شامل شیعیان خارج از ایران نمی شود و قاعدتا جانشین امام زمان باید فرامنطقه ای باشد.
    اثبات مشروعیت رهبران فعلی ایران از همان کانال مقبولیت انجام شده (مجلس خبرگان) که پس از این گذر مشروعیت از خبرگان منقطع شده و به ماورا متصل شده!!!
    در مورد داماد لرستان هم بگویم این که یک نفر بگوید من داماد لرستان هستم هرچند بار تبلیغی داشته باشد زمین تا آسمان با ادعای تقلب در انتخابات بر اساس این تئوری فرق دارد و خانم رهنورد هیچگاه بر این اساس مدعی تقلب در انتخابات نشدند. متاسفانه این دروغ هم بر اساس تئوری دروغ هر چه بزرگتر باورش راحتتر ساخته شده. ولی باز هم ممنون می شوم اگر اطلاعات بیشتری در این زمینه دارید در اختیار من بگذارید.

    پاسخحذف
  11. یک بار دیگر تعجب خود را نسبت به نظر(کامنت) گذاری های پیاپی شما در همه وبلاگ ها ابراز می کنم ماشاالله من ساعت های کامنت های شما را یک بررسی کردم و متوجه شدم که در انواع ساعات مختلف روز و شب شما کامت می گذارید.


    "سوال این است که چه کسی مثلا جایگزین امام زمان را تعیین کرده"

    اول باید بگویم که کلمه جایگزین صحیح نیست بهتر است از همان نیابت عام استفاده کنید چون برای امام جایگزینی و جود ندارد.

    در مورد ملاحضات فرامنظقه ای که فرمودید، من متوجه نمی شوم مگر شما حکومت شیعه دیگر در منظقه سراغ دارید تنها جایی که این مدل حکومت به عینیت رسیده همین جاست.

    از کجا اطمینان داریم در طی بیش از ۱۰۰۰ سال و حکومتهای مختلف این مجموعه ارتباطش با معصومین حفظ شده؟
    چه ارتباطی؟ ارتباط ما با معصومین فقط از طریق کتاب و اندیشه(حدیث) و زندگی(سنت) آنان است.

    به هر حال من متوجه این سوال های شما نمی شوم. شما که به اسلام و تشیع اعتقاد ندارید که من بخواهم برای شما از دین استدلال کنم. این ها بیشتر سوالات درون دینی است تا برون دینی.
    من باید با توجه به آنچه مورد قبول شماست استدلال کنم مثلا نظریات قلان دانشمند یا متفکر یا فلان مقاله گرچه من با دوستان زیادی که هم فکر شما بودند صحبت کرده ام، این دوستان هیچ چیزی را به طور قطعی قبول ندارند و در میان مباحثه زیرآب هر چه را که بخواهند می زنند.

    فقط همین را بگویم که در مدل ولایت فقیه قبل از اینکه حکمرانی مطرح باشد ولایت و سرپرستی مطرح است.

    پاسخحذف
  12. درود بر برادر عزیزم

    در رابطه با "کامنتی که از جناب سیاوش و در رابطه با موضوع داماد لرستان در وبلاگ تایید نکردم":
    هم لینک این مصاحبه موجود میباشد هم شخصا فیلم آنرا دارم!
    اما با توجه به سیره مباحثه حضرت استاد سیاوش تایید و پاسخ گویی به آن را بی نتیجه دانستم.
    مگر آن پاسخهایی که در رابطه با سوالات و ایرادات قبلی ایشان به طرق عقلی و نقلی و سندی داده شد، اسباب تنبه حضرتشان بود؟!
    چرا با مشاهده پاسخهای قاطعی که ذیل کامنتشان داده میشد منتظر میشدند تا بحث یا کامنت جدیدی از دیگران ثبت شود تا به آن اعتراض کنند و پاسخ ایراد خود را پیگیری نمیکردند؟! (این مسئله تست شدست)
    من قاطع میگویم که اصولا هدف حضرت والا از مطرح کردن سوالات و ایرادات، یافتن پاسخ و روشن شدن ذهن شریفشان از ابهاماتی که مطرح میکنند نیست! بلکه تنها در پی وارد نمودن شبهه برای درماندگی امثال بنده و شما(همان کودتاچیان، مزدوران، سیبزمینی خوران و ...) در پاسخ گوییست!
    البته اخیرن بحثها به لجاج، کلکل، رو کم کنی و این مقولات مبدل شده؛ در نتیجه پاسخ گویی به ایشان فقط به بهانه گیری و سیکل (دور) معیوبی از سوالات منجر میشود.


    برادر عزیزم، "ذر هم فی خوضهم یلعبون"

    این کامنت رو منعکس کن

    پاسخحذف
  13. باید هم از ساعات مختلف کامنت گذاری من تعجب کنید.
    دوست عزیز در مملکت ما مشاغل مختلفی وجود دارد که شامل شب کاری می شود.
    برای مثال تصور کنید کسی که در یک تانکر نفت کش کار می کند و یا در سکوی نفتی وسط خلیج فارس. این مشاغل شامل ماموریتهای خارج از کشور هم می شود.
    اپراتورهای این سیستمها در شیفتهای روزانه و شبانه کار می کنند. حالا اگر خوش شانس باشند اینترنت ماهواره ای هم دارند.تصور کن شب یا به وقت ایران شب پای کامپیوتر باشی!!! شما باشی هی کامنت نمی گذاری؟
    متاسفانه بیشتر ازاین نمی توانم برایتان توضیح بدهم چون کاری که من انجام می دهم شاید در کل ایران کمتر از ۳۰ نفر دراین سمت مشغول هستند و به راحتی شناسایی می شوم. البته سمت مهمی نیست ولی تعداد متخصصین آن کم است. فقط به شما بگویم به دلیل شغلم تقریبا در اکثر نقاط ایران بوده ام و حتی کشورهای مجاور.ولی بیشتر زمان خود را در جنوب و مخصوصا خلیج فارس بوده ام.
    در ضمن من شاید بی اعتقاد یه باورهای شما باشم ولی بیگانه با آن نیستم و شیعه زاده و اتفاقا سید هم هستم. سالها سابقه بسیج و کمی هم سابقه جبهه دارم.من از ۱۰ سالگی یعنی سال ۶۲ عضو بسیج بودم و عضو انجمنهای اسلامی هم بوده ام ولی تقریبا از سال ۷۲ راه خودم را پیدا کردم و به تدریج این شدم که هستم.
    مسئله این است که شما برمبنای اصولی بحث می کنید که همان مبناها هم برای دیگران جای سوال دارد و البته تقصیر شما نیست بلکه فاصله عقاید زیاد شده. به هر حال معمولا پیدا کردن زمینه مشترک اصلا آسان نیست.

    پاسخحذف
  14. سلام به همه دوستان

    من تصور می کردم وقتی تعداد افرادی که متخصص یک فن هستند کم باشد باعث می شود که سر این افراد شلوغ شود و به قولی نانشان در روغن باشد(البته نه از نوع ترمز آن) ولی به یک مورد برخورد کردیم که برعکس است و بیشتر وقتشان را به کار های دیگر می پردازند.

    دوست من شمع سوخته
    مطمئن باشید اگر برای اینگونه سوالات پاسخی نداشتم خیلی خیلی خیلی زودتر از جناب سیاوش راهم را عوض می کردم.
    ما از این که توپ در زمین ما باشد هراسی نداریم ولی آن طرف زمین هم دروازه ای وجود ندارد تا به آن حمله کنیم!!!

    قبلا هم به ایشان اشاره کرده بودم(در کامت های وبلاگشان موجود است) اگر ریشه و نقطه جدایی افکار ما را پیدا کنیم باید برگردیم به مسئله توحید.
    مسئله ای که در حوزه فعالیت این وبلاگ قرار ندارد و من این وبلاگ را برای اهداف دیگری ایجاد کرده ام.

    پاسخحذف
  15. به نظر من جناب شمع سوخته اگر به عوض این همه داستانسرایی همان لینک مورد ادعا را می گذاشتند بهتر جواب مرا می دادند.
    این هم شده مثل شهدای بسیجی که همه جا سرکوفتش را به ما می زنند ولی هر چه خواهش و التماس می کنیم اسم یکی را هم به ما نمی گویند!
    بگذریم من که جوابش را می دانم شما هم می دانید.
    بعد هم جناب محصل سعی نکنید مباحث را به حوزه شخصی افراد بکشانید. جناب شمع سوخته هم سعی کردند بنده را به استرالیا بفرستند و با این روش جواب بنده را بدهند.
    من تعجب می کنم این حرفها چه ربطی به موضوع دارد و مگر شما برای دوستان خود شرط در ایران بودن تعیین می کنید؟ بسیاری از همین وبلاگ نویسان شما در حال حاظر در ایران نیستند و همان پرفسور مولانای شما تمام زندگیش در آمریکاست.
    اگر هم فکر می کنید بنده وظایف خود را گذاشته ام و کامنت می گذارم اشتباه می کنید. اگر هم تعجب می کنید چرا نان ما در روغن نیست دلیل آن خیلی ساده است:
    کار کردن خر و خوردن یابو (بهتر از این نشد توصیف کنم)
    در خاتمه خیالتان را راحت کنم.
    اگر شما هم مثل شمع سوخته آی پی سنجی می کنید سخت در اشتباهید.
    بنده کارمند رسمی یکی از وزارتخانه های ایران هستم و ایرانی و حق دارم در مورد اوضاع کشورم نظر بدهم.
    قرار نیست آی پی من محل مرا نشان بدهد چون اصلا حوصله کهریزک و شیشه نوشابه را ندارم!!!
    تابعیت و پاسپورت هیچ کشور خارجی را هم ندارم.
    در خاتمه هم حق با شماست و اختلاف نظر در ریشه هاست و فکر نکنم مباحث ما راه به جایی ببرد.

    پاسخحذف
  16. در ضمن بحث داماد لرستان را من پیش نکشیدم و ایشان بارها این حرف را مطرح کرد و من هم چون می دانستم این هم مثل داستان شهدای بسیجی هست توجهی به موضوع نداشتم.
    بعد از اصرار مکرر ایشان من موضوع را پیگیری کردم که ایشان نتوانست جواب مرا بدهد و از موضوع طفره رفت و حالا هم مدعی هستند من قصدم شبهه افکنی هستش!!!
    شما یک نگاه به کامنتهای ایشان بکنی متوجه می شی چه کسی موضوع را پیش کشید.
    اینجاست که می گویند کسی که خودش را به خواب زده باشد نمی شود بیدار کرد.

    پاسخحذف
  17. سلام به همه دوستان
    از جناب شمع سوخته تشکر ویژه داره به خاطر ارسال فایل مربوط به سخنان جالب روشنفکرترین زن ایران و یکی از روشنفکرترین زنان دنیا که به تازگی نائل شدند.
    ولی فکر کنم ساختگی بود! عجب کارایی می کنن این کودتا چینان لامذهب چقدر هم صداش شبیه بود.

    می خواستم نام حداقل یک بسیجی شهید را بگویم ولی همون طوری که دوستم گفت یاسین تو گوش ... خوندن است.

    در پست بعدی در خدمت دوستان هستم.

    پاسخحذف
  18. شما به خودت زحمت نده در گوش ... یاسین بخونی.
    فکر کنم به اندازه کافی حقیقت معلوم شد.
    هر کس همین کامنتها را ببینه خودش متوجه می شه.
    موفق باشید.

    پاسخحذف