۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

به نام خدا

سلام

گرچه تصور می کنم این وبلاگ به علت معلق بودن مخاطبان خود را از دست داده باشد اما باید بگویم که این خواب سبک ظاهرا کمی طول کشید.

امیدوارم در آینده وبلاگ دیگری راه اندازی کنم و مطالبم را در آنجا منتشر کنم مطالب این وبلاگ هم برای بایگانی در تاریخ باقی بماند.

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

خواب سبک

سلام
این وبلاگ برای مدت نا معلومی به حالت آماده به کار(standby) خواهد رفت.
از تمام کسانی که در این مدت بنده را همراهی کردند تشکر می کنم حتی .... همه!.
حرفهای زیادی مونده که هنوز گفته نشده و تو گلوم گیر کرده، انشاالله باشه برای زمانی که برگشتم، تو این مدت هم سعی کردم مطالبم متفاوت باشه و به هیچ وجه کپی از سایر وبلاگ ها نباشه و سبک خودم رو داشته باشم، به هر حال وسع بنده این بود.
البته این وبلاگ مخصوص گفتگو راجع به یک گروه خاص بود که بعد از انتخابات دچار برخی توهمات شده بود و سعی نداشتم یک وبلاگ همه منظوره باشه به هر حال این گروه به اندازه کافی ماهیت پلید خودشو آشکار کرد و نیاز زیادی هم نمی بینم که بیشتر از این به این گروه بها داده بشه، باید دید آینده چی می شه.
سعی می کنم تا آخر ماه به نظرات پاسخ بدم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما

۱۳۸۸ آذر ۲۶, پنجشنبه

وطن فروشی از نوع سایبرنتیک

به نام خدا

در کوران حوادث پس از انتخابات وطن فروشی ها و خیانت های زیادی به میهن عزیزمان شد.
از مصاحبه با شبکه (Bahai Broadcasting Company) گرفته تا تکرار شعار سایت وزارت امورخارجه اسرائیل در روز قدس.



در این میان عده ای با راه اندازی وبلاگ از هکر های کشورهای بیگانه تقاضای کمک کرده بودند تا سایت های دولتی و مهم را مورد هجوم قرار دهند.
گرچه قبلا هم در مطالبم به بیگانه دوستی و فرار از هویت ایرانی اسلامی این گروه اشاره کرده بودم ولی با این سند می بینیم که این افراد نه تنها غیرت ملی و ایرانی ندارند بلکه هرجا که لازم ببینند سر خود را در مقابل بیگانگان کج می کنند و عزت ملی را فدای شهوت و شکم خود می کنند و شعار جمهوری ایرانی نیز سر می دهند، و نام آن را تدبیر یا مثل همیشه برای همه چیز نام آزادی روی آن می گذارند.


تو!
جوانی که دسمال سبز به دست داری!
می توانی فحش هایی چون کودتاچی را به من بگویی، اما چگونه بی غیرتی و وطن فروشی خود را توجیه خواهی کرد؟

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

داماد لرستان و عروس ترکها

به نام خدا
زهرا رهنورد(روشنفکرترین زن ایران!) در تشريح بداهت پيروزی موسوی و وضوح تقلب در انتخابات در یک گفتگوی زنده ماهواره ای با شبکه بی بی سی گفت:

” يك سري نقاطي هستند كه اصلا مشخص است كه خودش ملاك تشخيص نادرست بودن نتايجي است كه وزارت كشور اعلام كرده است. مثلا آذربايجان و ترك زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند كه به كس ديگري راي بدهند.
وي در ادامه اظهار داشت: ”
خود من لر هستم و موسوي هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراين اهالي لرستان موسوي را نمی گذارند به آقای احمدی نژاد رای بدهند. اين دو تا ملاك است و باقی موارد هم شبيه همين است.


گرچه در پست موتورهای جستجو به عنوان رسانه راجع به این موضوع صحبت شده بود اما با توجه به قولی که به یکی از دوستان داده بودم فایل تصویری این گفتگو رو بارگذاری کردم.

بعد از دیدن این فیلم چه نتایجی می توان گرفت:
اول - اینه که ادعای تقلب آن هم با چه دلایل سخیف و کودکانه ای صورت گرفت.
دوم - زیر سوال رفتن حیثیت جایزه های بین المللی که با اهداف سیاسی به این چنین اشخاص روشن فکری! داده می شود، جایزه های صلحی که به قاتلین کودکان داده می شود.
سوم - واقعا چرا لرها و ترک ها به موسوی رای ندادند؟
چهارم - چرا برخی دوست دارند تا انتخابات سال ۸۴ را فراموش کنند! مگر در آن سال تمام کسانی که به جناب معین رای داده بودند با کسانی که به جناب هاشمی رای داده بودند با هم متحد نشدند؟ پس چرا پیروز نشدند؟ مگر انتخابات را دولت اصلاح طلب(سیاه) جناب خاتمی برگزار نکرده بود؟
(جالب تر این نوشته توی دست این خانوم! خودشون مقاله های اکبرگنجی رو چاپ می کردن که هاشمی عالی جناب سرخ پوشه ولی دست مردم چه چیزایی که نمی دادند! در کل اینا استاد تغییر مواضع هستند)
پنجم - چرا دوست عزیزی که تمام اینترنت را به دنبال این فیلم جستجو کرد نتوانست آن را پیدا کند؟
ششم - شما بگو چه نتیجه ای گرفتی؟

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

Islamic Republic Stracture

به نام خدا

در تمامی علوم برای مطالعه و تحقیق و آزمایش روش های خاص آن علوم وجود دارد که به صورت کلی به آنها روش شناسی، اسلوب شناسی یا همانmethodology گفته می شود. مثلا در درس یک یا دو واحدی آزمایشگاه فیزیک شما با روشهای اندازه گیری و خطایابی آزمایشهای فیزیکی آشنا می شوید. کتاب های مختلفی با عناوین روش تحقیق در آمار، روش تحقیق در متون ادبی، روش تحقیق در مطالعات تاریخی و ... وجود دارد. این روش ها منحصر در علم خاصی نسیت و به سیاست و مطالعات دینی نیز مربوط می شود.
مثلا در مطالعات دینی می توان به کتاب استاد قراملکی اشاره کرد:

روش شناسی مطالعات دینی
شابک: 978-964-7673-10-5

در تحلیل مدارهای الکتریکی و الکترونیکی برای آنکه به حل بهتر مسئله کمک شود ابتدا مدار یا قطعه را در حالت ایده آل در نظر می گیرند تا مسئله حل شود و بعد شروع به آزمایش و تحلیل واقعی یا مهندسی آن می پردازند. به طور مثال در مدارهای منطقی ترانزیستور یا دیود را به عنوان یک کلید قطع و وصل در نظر می گیرند و مسائل را حل می کنند در حالی که نمودار واقعی متفاوت است.
این تفاوت باعث ایجاد تاخیر انتشار و به تبع آن مخاطره در مدار می شود که روش هایی که به مهندسین آموخته می شود این مخاطرات را بر طرف می کند.
در رابطه جمهوری اسلامی نیز برای اینکه بحث عوامانه و به قیمت نخود و لوبیا کشیده نشود (اشاره به مناظره جناب مهندس م.م) بهتر است موضوع را به دو بخش نظری و مهندسی تقسیم کرد. بخش نظری همان طور که از نامش پیداست به حوزه اندیشه و پشتیبانی تئوریک بر می گردد که در این بخش مشکل خاصی از لحاظ اثبات ماهیت و مشروعیت نظام وجود ندارد. مشکل فعلی مربوط به حوزه مهندسی می شود که خوشبختانه چند سالی است مورد توجه شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته و بحث های مهندسی فرهنگی و سبک زندگی را مورد توجه قرار داده اند همچنین می توانم به مجموعه دروس جناب آقای دکتر عباسی با عنوان مهندسی سیاسی جمهوری اسلامی اشاره کنم.

این ساختارسیاسی جمهوری اسلامی است که از یک سایت غربی آورده شده، ممکن است کامل نباشد.
حال شما کمی بیندیشید که ارتباط قیمت نخود با این ساختار سیاسی چیست؟

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

موتور جستجو به عنوان رسانه

رهبر انقلاب بارها تاکید داشته اند که تمام این زورگویی های غرب و استکبار به علت توانایی علمی آنهاست و ما هرچه بیشتر به علوم مختلف دست پیدا کنیم در عرصه جهانی قدرت مانور بیشتری خواهیم داشت. استفاده از ابزار فرهنگی و رسانه ای برای گسترش نفوذ استکبار از سالها پیش شروع شده و هر ابزار جدیدی ساخته می شود از آن در جهت اهداف و منافع خود استفاده می کنند.
یکی از ابزار جدید موتورهای جستجو یا همان search engine ها هستند.
اعتماد بیش از حد به این ابزار به علت خدمات جالب و متنوعی است که به کاربران خود می دهند، حتی بنده در برخی وبلاگ های ضد دین دیدم که برای ترجمه قرآن هم از سرویس ترجمه گوگل استفاده می کنند که بسی باعث خنده اینجانب شد.
بنده به شخصه در موارد مختلف از گزینشی بودن نتایج جستجو مطمئن شدم که چند نمونه آن را با هم مرور می کنیم.
اول : زمانی که اردوغان نخست وزیر ترکیه در مقابل شیمون پرز به جنایات اسرائیل علیه مردم غزه اعتراض کرد و محل را ترک کرد اگر شما به دنبال اخبار این ماجرا می گشتید و نام اردوغان را به انگلیسی جستجو می کردید به هیچ وجه از آن اجلاس نتیجه ای پیدا نمی شد و اخبار پیدا شده مربوط به ۴ سال قبل را برای شما به نمایش می گذاشت.
دوم : تا دو هفته بعد از حمله وحشیانه یک انسان متمدن غربی به مروه شروینی سرویس جستجوی عکس گوگل هیچ عکسی از این شهید مظلوم نمایش نمی داد.
سوم : امروز هم سایت فخیمه بی بی سی از خجالت خود یکی از بزرگ ترین تز های تاریخ را از آرشیو خود حذف کرده تزی که روشنفکترین زن ایران و به تازگی هم یکی از روشنفکترین زنان جهان داده بود، طوری که اصلا چنین مصاحبه تلفنی اصلا وجود نداشته.
این یعنی جریان آزاد اطلاعات که بعضی شعار آن را به تبعیت از اربابان غربی خود سر می دادند! واقعا تاسف می خورم برای کسانی که این شعارهای دروغین را باور می کنند و مانند پینوکیو که مست شهربازی شده و تبدیل به دراز گوش شد، با چشمانی پر از برق و حسرت به تمدن پوشالی غرب چشم دوخته اند.

بدانید که نتایج جستجو در بسیاری از موارد گزینش شده است و در واقع موتورهای جستجو خود نقش یک رسانه را دارند و مخاطب خود را به طور خیلی ماهرانه به آنجایی که خود می خواهند می برند.

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

دو سوال دو پاسخ

به نام خدا
یکی بود یکی نبود، در دوران نه چندان دور اصلاحات گروهی به اصلاح روشن فکر بسیاری از پست های کلیدی کشور را به دست گرفتند رئیس جمهور خوش تیپشان (البته برای ما تفاوتی ندارد او رئیس جمهور همه ملت بود) شعارهای جوان پسند و زیبا سر می داد و از طرف دیگر تئوریسین ها و نویسندگانشان با وقاهت تمام هر کس را که می خواستند تخریب و ترور شخصیت می کردند. در روزنامه هاشان کاریکاتور تمساح می کشیدند و می گفتند این آیت اله مصباح است در مقاله ها و بعد کتابشان آقای هاشمی را در حد یک قاتل خونخوار پایین می آوردند(بگذریم که این روزها برعکس شده).
اما ناگهان اتفاقی افتاد...
ادب مرد به ز دولت اوست.
ادب! متانت!
معمولا اگر جوانی را که کمی افکار اصلاحاتی در سر دارد و برای اینکه نشان دهد بزرگ شده و سیاسی حرف می زند را ببینید اولین کاری که می کند این است که به آیت اله مصباح توهین می کند درحالی که اگر فقط اسم موسسه ای که ایشان اداره می کنند را نیز از او بپرسی نمی داند. ای کاش این جوانانی که امروز دستمال سبز به دست گرفته اند گذشته اصلاحات را مرور کوچکی می کردند.
برای اینکه هم به دو سوال پاسخ داده باشیم و هم با روش آیت اله مصباح یزدی آشنا شویم مطالبی را از کتابی که جمع آوری پرسش و پاسخ دانشجویان از ایشان بود را خدمت شما تقدیم می کنم.

اگر زمانی مقبولیت عامه حاکمیت ولی فقیه از دست برود وظیفه حاکم اسلامی چیست؟

از دیدگاه اعتقای ما (( مقبولیت )) با (( مشروعیت )) تلازمی ندارد، یعنی ((مشروعیت)) ولایت فقیه ، که ادامه ولایت معصومان (ع) است ، منوط به (( مقبولیت )) آن نیست، و (( مقبولیت )) فقط به حکومت دینی عینیت می بخشد ، زیرا حاکم دینی حق استفاده از زور برای تحمیل حاکمیت خویش را ندارد.
براین اساس مختصرا باید گفت : اگر مقبولیت حاکمیت ولی فقیه از دست برود، مشروعیتش از دست نمی رود ، بلکه تحقق حاکمیت و پیاده شدن آن با مشکل مواجه می گردد.
پیش از پرداختن به جواب تفصیلی با ید گفت : فرض مطرح شده در سوال ، در زمان ما واقع نشده است و آنچه در نوشته ها و سخنان دگراندیشان برون مرزی یا مقلدان آنها- مبنی بر عدم مقبولیت نظام اسلامی در میان مردم- ادعا می شود فقط برای ایجاد جو کاذب است.
در زمان حیات امام راحل بارها از سوی مخالفان جمهوری اسلامی تبلیغ می شد مردم ایران به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ و محاصره اقتصادی ، از جمهوری اسلامی بریده اند ، ولی ما شاهد بودیم در همان اوضاع مردم به طور گسترده در صحنه حاضر می شدند و از هیچ فدا کاری دریغ نمی کردند.پس از رحلت امام جریان اجتماعی همان شکل و جهت را حفظ کرده، از این رو پشتیبانی مردم از نظام و رهبری آن محفوظ است. پس برسی این فرض و پاسخ گفتن به آن به معنای عدم مقبولیت نظام اسلامی و رهبری آن از سوی مردم نیست.

احتمال عدم مقبولیت نظام اسلامی از سوی مردم ، به دو صورت متصور است:

اول: مردم به هیچ وجه روی حکومت دینی را نپذیرند؛ دراین صورت اگر فرض کنیم امام معصوم یا فقیه دارای شرایط حاکمیت ، در جامعه باشد ، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاکم و والی است ، ولی حکومت دینی تحقق نخواهد یافت ، زیرا شرط تحقق حکومت دینی پذیرش مردم است. نمونه بسیار روشن این فرض، 25 سال خانه نشینی حضرت علی (ع) است. ایشان از سوی خدا به ولایت منصوب شده بودند، ولی حاکمیت بالفعل نداشتند، زیرا مردم با آن حضرت بیعت نکردند.

دوم: این است که حاکمیت شخصی که دارای حق حاکمیت شرعی است به فعلیت رسیده باشد؛ ولی پس از مدتی عده ای به مخالفت با او برخیزند.

این فرض خود دو حالت دارد:

یکی اینکه مخالفان گروه کمی هستند و قصد براندازی حکومت شرعی را که اکثریت مردم پشتیبان آن هستند - دارند؛ شکی نیست در این حال ، حاکم شرعی موظف است با مخالفان مقابله و آنان را به اطاعت از حکومت شرعی وادار کند. نمونه روشن این مورد برخورد خونین حضرت امیر(ع) با اصحاب جمل، صفین، نهروان و غیره بود و در زمان کنونی برخورد جمهوری اسلامی با منافقان و گروه های الحادی محارب از همین گونه است، زیرا روا نیست حاکم شرعی با مسامحه و تساهل راه را برای عده ای که به سبب امیال شیطانی قصد براندازی حکومت حق و مورد قبول اکثر مردم را دارند ، باز بگذارد.

صورت دوم- ازاین فرض- این است که بعد از تشکیل حکومت شرعی مورد پذیرش مردم ، اکثریت قاطع آنها مخالفت کنند؛ مثلا بگویند : ما حکومت دینی را نمی خواهیم. با توجه به جواب اجمالی پیش باید گفت : در این حال، حاکم شرعی ، هنوز شرعا حاکم است، ولی از دست دادن مقبولیت خویش ، قدرت اعمال حاکمیت مشروعش را از دست می دهد.

تنها در صورتی مشروعیت حکومت دینی از دست می رود که او یکی از شرایط لازم حاکمیت شرعی را از دست بدهد ، ولی در غیر این صورت مشروعیتش باقی است.

شاید بتوان دوران امامت امام حسن مجتبی (ع) و درگیری ایشان با معاویه و فرار سران شپاه آن حضرت به اوردوگاه معاویه را نمونه ای از فرض اخیر دانست تاریخ نشان داد حضرت به علت پیروی نکردن مردم از ایشان عملا حاکمیتی نداشتند و مجبور به پذیرش صلح تحمیلی شدند ، ولی مردم هم مکافات این بد عهدی و پیمان شکنی خود را دیدند و کسانی بر آنان مسلط شدند که دین و دنیاس آنها را تباه کردند.

نکته : فرض کنیم صورت دوم اتفاق بیوفتد، نوع حکومت جایگزین چیست؟ حاکمیت لیبرال، لیبرال دموکرات، سوسیال، سوسیال دموکرات، منافقین با آن افکار کهنه ، سلطنت مشروطه (در این دنیای مدرن با این همه مدل حکومت مدرن انصافا سلطنت طلبی هم برای خود نوبری است) پس چه؟ من تصور می کنم در آن حالت که هر گروهی ادعای سهم از حکومت دارد چگونه می توان بر هرج و مرج سیاسی غلبه کرد؟ آیا درگیری بیشتر می شود یا کمتر؟ ایران ضعیف می شود یا قوی؟ نفوذپذیری ایران از طرف بیگانگان کم می شود یا زیاد؟ آیا می شود استقلال کشور را حفظ کرد؟ مردم متدین چه می شوند؟

آیا می توان از ولی فقیه انتقاد کرد؟

براساس اعتقادات دینی ما فقط - پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوم اند. از این رو هیچ کس ادعا نمی کند احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولی فقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پی ببرند. از این رو میتوان از ولی فقیه انتقاد کرد. ما نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شماریم ، بلکه بر اساس تعالیم دینی معتقدیم یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای اوست. این حق تحت عنوان (( النصیحه لا ئمه المسلمین )) تبیین شده است. نصیحت در این عبارت به معنای پند و اندرز نیست ، بلکه دلسوزی و خیر خواهی برای رهبران اسلامی است؛ بنا بر این نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است ، بلکه واجب شرعی مسلمانان است، و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام آن شود.

البته این روز ها قبل از اینکه نامه انتقادآمیز از رهبری به دست خود ایشان برسد به دست سایت ها و روزنامه ها و شبکه هایی چون بی بی سی و صدای آمریکا(سیا) می رسد که خود نشانه ای از ناحق بودن این به اصطلاح انتقادات است.
این منطق روشن تفکر امام و انقلاب است، به همین سادگی.

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

زنده باد دانشجوی مسلمان

دوبار تبریک! یکی برای روز دانشجو یکی دیگه برای این روز دانشجو جدید که امسال اتفاق افتاد.
از این به بعد حامیان منتسب به کاندیدای شکست خورده به جای ۱۳ آبان و ۱۶ آذر بنویسند
۱+۱۲ آبان و ۴+۱۲ آذر

تحلیل ریاضی موج غربی
بالاترین : بیایید واقع بین باشیم - طرح ترافیک سبز موفق نبود، چرا؟
کسی هست پیدا بشه به این بندگان خدا بگه کدوم طرح شما موفق بوده که این باشه؟

جامعه مدنی یا معدنی یا غار نشینی؟! هابرماس بیا ببین که شاگردانت در ایران درس خود را پس دادند

شاید دوستانی باشند که صدا و سیما و رسانه های دیگر را تحریم کرده باشند چون طاقت دیدن و شنیدن حرف مخالف رو ندارند. این عکس ها را اینجا قرار دادم تا شاید کسی گذرش به اینجا افتاد و این طرف ماجرا رو هم دید.
این عکس ها هم خیلی جالبه، مثل این که هرچی از تهران دور می شیم اون نمودار اول بیشتر خودش رو نشون می ده.

۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

سنگ پای قزوین

بعد از بزرگترین اعتراض مدنی خاموشی سبز، استادیوم سبز، نماز جمعه، روز قدس و . و . و که خود لیستی از شکست های پیاپی است می رسیم به : اولین و بزرگ ترین راهپیمایی هدف مند!! یعنی ۱۳ آبان که باعث مفرح شدن روح ما شد و کلی خندیدیم. اما من هنوز متوجه این نشدم که بعد از این همه تجمع بعد از انتخابات این اولین راهپیمایی هدفمند بود؟ یعنی تا به حال هیچ هدفی دنبال نمی شد و این خلایق همین طور بی هدف به خیابان ها می آمدند و اموال عمومی را تخریب می کردند؟


حالا بعد از این افتضاحات دوباره یک حرکت کودکانه دیگر و آن هم ۱۶ آذر.
همان طور که بسیاری از تحلیل گران سیاسی گفته اند تحرکات جنبش به اصطلاح سبز از دست سران آن خارج شده.
این حرکات به دست عده ای جوان بی تجربه از سیاست و سرشار از هیجان افتاده که حتی برخی از بزرگان در بین آنها سرگردان شده و با آنان همراه شده اند. خطوط اصلی هم از خارج از کشور به طور خیلی ماهرانه هدایت می شود همچنین برخی از سیاست مداران که خوب بلد هستند کنار بنشینند و عده ای را به وسط میدان فرستند نیز در این امر شریک هستند. نقش رسانه های لس آنجلی هم بیشتر تشدید و پشتیبانی این حرکات است.
این دوستان با ورق زدن تقویم رسمی کشور به دنبال یک روز گشتند که بشود در آن هیجانات خود را تخلیه کنند.
بعد از گذر از :

۱۸ آبان: روز ملی کیفیت
۲۲ آبان: شهادت سید علی اندرزگو به دست مأموران ستم‌شاهی پهلوی(۱۳۵۷)
۲۴ آبان: روز کتاب و کتابخوانی ـ روز بزرگداشت آیت‌الله علامه سید محمد حسین طباطبایی(۱۳۶۰)
۲۸ آبان: روز تکریم بازنشستگان
۳ آذر: ‫شهادت مظلومانهٔ زائران خانهٔ خدا به دستور آمریکا به دست مأموران آل سعود(۱۳۶۶ ﻫ.ش برابر با ٦ ذی‌حجه ۱۴۰۷ ﻫ.ق)
۱۰ آذر: شهادت آیت‌الله سید حسن مدرس(۱۳۱۶) و روز مجلس
.
.
.
به روز ۱۶ آذر رسیدند که خاطرات جالبی را یادآوری می کند. بله! حضور جناب آقای خاتمی در دانشگاه تهران و.. "دروغگو! دروغگو! ...آقا می گم بندازنت بیرون ها! آدم باش... این خلاف اصول دموکراتیکه... .

این بار هم همان دانشجویان غیوری که دور تاسیسات هسته ای حلقه زدند
همان ها در سواحل خیلج تا ابد فارس زنجیره انسانی تشکیل دادند
همان ها که به راه امام و انقلاب ایمان دارند
همان ها که پشتیبان هر ولی فقیه عادلی خواهند بود
از آرمانها و ارزش های انقلاب دفاع جانانه ای خواهند کرد و خواب و توهم را از سر غرب گرایان خواهند پراند.

شکست دیگری در راه است همراه شو عزیز.(مرگ بر برزیل فراموش نشود)

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

ایرانیت و لس آنجلس نشینی!

به این نکته قبلا هم اشاره کرده بودم که شیطان هرکاری می خواد بکنه اول اونو زیبا نشون می ده، مثلا شعار آزادی و حقوق بشر رو می ده و به کلی کشور حمله می کنه و آدم ها رو می کشه. حالا حکایت این ایرانیان لس آنجلس نشین هم همین طوره یعنی شما به وضوح خاری و خفت این ها رو در برابر فرهنگ و تمدن غرب می بینی در صورتی که ادعای ایرانی بودن و هخامنشی و داریوشی شون گوش فلک رو کر کرده.
از این که در بین حرف زدن کلمات انگلسی می پرونن، از کراوات زندنشون، از این که از بین این همه کشور مثل کانادا، کره، ژاپن، سویس، سوئد و خیلی جاهای دیگه درست آمریکا رو انتخاب کردن هم نشونی بر عشق یو اس بودن این بندگان خداست.
رقص و آواز و ایاشی گری و تیپ و قیافه نیو(نیو همون جدیده) زنان هم که جزو لاینفک این شبکه هاست.
حالا وقتی به آثار باقی مانده از هخامنشیان نگاه می کنم مردانی با ریش بلند و لباس پوشیده می بینیم برعکس غرب که مجسمه های انسان ها عریان به وفور یافت می شود. همچنین در بین این آثار نشانه ای از زنان به ندرت پیدا می شه و قتی کمی فکر کنیم به این نتیجه می رسیم که هخامنشیان انسان های نجیب و با حیایی بودن به خصوص مردها که آدمهای حزب الهی بودن.اینها با نادیده گرفتن فرهنگ و تمدن ۱۴۰۰ ساله می خوان نیمی از هویت ما رو بگیرن و نه هویت باستانی بلکه هویت ایرانی با سبک زندگی آمریکایی رو جایگزین اون کنن.